خلاصه داستان
شخصیت اصلی داستان دختر نوجوانی به نام یومی است که در دهه ۶۰ میلادی و در یک خانه بزرگ با خواهر و برادر و چند دختر دانشجوی دیگر زندگی میکند. یومی در دبیرستان بزرگی درس میخواند و دوستان زیادی هم ندارد. کارهای روزمره یومی با نظم خاصی انجام میشوند. او صبحها زودتر از همه بیدار میشود و بعد از درست کردن صبحانه چند پرچم رنگی را بر میلهی جلوی خانه نصب میکند. این کار برای یومی جایگاه خاصی دارد و آن را به احترام پدرش که سالها پیش در جنگ کشته شده انجام میدهد. یک روز در مدرسه پسری برای یومی و پرچمهایش شعری را در روزنامه مدرسه چاپ میکند و این کار باعث میشود او و پسر شاعر که نامش “شان” است به یکدیگر نزدیکتر شوند. رفته رفته و با حضور یومی در انجمن دانشآموزان مدرسه، او توانایی جدیدی در خودش کشف میکند و پیشنهاد بازسازی ساختمان انجمن را مطرح میسازد. در این میان، رابطه عاشقانهای میان یومی و شان شکل میگیرد که در ابتدا به خوبی پیش میرود. اما ناگهان با یک اتفاق کوچک دچار تحولاتی میشود که مسیر شخصیتها را عوض میکند. فضای کلی داستان همزمان به دو اتفاق اصلی میپردازد و سعی دارد همزمان با ایجاد حس ملیگرایی و ضد جنگ، روایت رمانتیکی هم میان شخصیتها شکل دهد. همچنین چالشی برای مخاطبش به وجود میآورد که تماشای آن را تا انتها دیدنی میکند.
نسخهی بلوری اضافه شد ۱۴۰۰/۰۸/۰۸